مدیریت فکر در سخنرانی

مدیریت فکر در سخنرانی:
یک سخنران حرفهای باید به مدیریت فکر در سخنرانی اهمیت دهد و قبل از اجرای یک سخنرانی خوب فکر میکند و محتوای خود را آماده میکند و بعد اجرا میکند.
گامبهگام به جلو آیید و فکرتان را مدیریت کنید و به مدیریت فکر در سخنرانی اهمیت دهید.
مهارت حرفهای شما در درست فکر کردن و مدیریت فکر در سخنرانی است.
در این دنیا به هر چیزی میرسید، بهشرط آنکه ابتدا در ذهن خود بپذیرید که میتوانید آن را داشته باشید. (رابرت کولیر)

آموزش سخنرانی فن بیان و مهارتهای ارتباطی با احمد معین
هوش شما:
برای مدیریت فکر در سخنرانی شما میتوانید هوش و فکر را در نظر بگیرید به این صورت باشد که هوش مثل یک لب تاپ باشد و فکر شما مهارتی است که با لب تاپ کار میکنید اما در ظاهر شاید شما نتوانید لب تاپ را ارتقا دهید ولی با مهارتهایی که دارید شما میتوانید با آن کارکنید.
بهطور مثال در زمان نوجوانی در سن هجدهسالگی من یک کامپیوتر معمولی داشتم و دوستم هم یک کامپیوتر قویتر نسبت به من داشت و فقط با آن بازی میکرد ولی من سعی میکردم از کامپیوتر کار بکشم و خواستههایی را که از کامپیوتر دارم برایم فراهم کند من با کامپیوتر درسهای آموزشی متفرقه غیردرسی گوش میدادم و دوستم همچنان با کامپیوترش بازی میکرد.
و من با کامپیوتر مهارتهایی را پیدا کردم که دوستم با آن کامپیوتر حرفهای خودش نمیتوانست انجام دهد ولی من میتوانستم و حتمن این هم هست که من بامهارت بالا اگر رایانه دوستم را داشتم کارم با سرعتبالای آن سریعتر پیش میرفت و با نرمافزارهای حرفهایتر هم میتوانستم کارکنم.
و با همین مثال متوجه میشوید که هوش اگر فرض کنیم ثابت باشد اما با خوب فکر کردن میتوانیم مهارتهایمان را بالا ببریم و حتی در جلوتر هوشمان و مدیریت فکر در سخنرانی را هم افزایش میدهیم.
پس عملکرد کامپیوتر فقط به قدرت آن بستگی ندارد، بلکه به مهارت کار کردن ما با آن نیز بستگی دارد و حالا در تعریف فکر کردن میگویم.
فکر کردن مهارتی اجرایی است که از طریق آن هوش بر اساس تجربه انجام میدهد و مهارت فکر در سخنرانی به همین صورت انجام میشود.
و درنتیجه:
اگر رایانه سختافزار قویتری داشته باشد شما نیز احتیاج دارید که مهارتتان را در کار با رایانه افزایش دهید. چنانچه نتوانید مهارتهای خود را به بالا ببرید، شما نمیتوانید بههیچعنوان از نیرویی که در اختیاردارید بهطور کامل استفاده کنید و حتی ممکن است برای دیگران هم با استفاده ناصحیح مزاحمت ایجاد کنید و یا کارشان را به تعویق بیندازید.
به همین صورت است که اشخاصی از هوش بالا توانایی برخوردارند و مهارت فکر کردن خود را افزایش میدهند تا بتوانند از این نیروی فوقالعاده قدرتمند استفاده کنند. در غیر این صورت هم این نیروی پرقدرت به هدررفته و تا حد زیادی در زندگی به عقب میافتید و پیشرفتی نمیبینید.
حالا جور دیگری میبینیم و درواقع با یک نگرش دیگر میگوییم اگر رایانه شما از امکانات و قدرت کمتری داشته باشد ناچار هستید که مهارت کار با رایانه و بهطور مثال مهارت هفتگانه خود را به بالا ببرید و به حد عالی از سطح خودش برسانید تا از این راه بتوانید کمبود قدرت رایانه خود را جبران کنید.
بنابراین افرادی که خودشان را باهوش نمیدانند، میتوانند با افزایش عملکرد خود در فکر کردن، مهارت خودشان را بهبود بخشند و به مدیریت فکر در سخنرانی اهمیت بیشتری دهید.
یک سخنران باید افکارش را مدیریت کند و انتخاب کند و به مدیریت فکر در سخنرانی بپردازد.
تفاوت در تفکر:
افراد موفق در سخنرانی کسانی هستند که نسبت به افراد ناموفق بهتر فکر میکنند و به مدیریت فکر در سخنرانی اهمیت میدهند.
کسانی که به مدیریت فکر در سخنرانی میپردازند، آنها نسبت به دیگران متفاوتتر در زندگی و روابط و مشکلات و تجربیاتشان برخورد میکنند. سخنران موفق فکر بهتری میکنند و در زندگیشان و سخنرانی هایشان نتیجهی بهتری را با مدیریت فکر در سخنرانی میگیرند.
شما یک سخنران موفق هستید و باید یاد بگیرید مانند افراد موفق، شاد، سالم و خوشبخت فکر کنید و حتمن به زندگی و موقعیتهای بهتری دست پیدا میکنید.
ذهن آزاد:
اگر به موفقیت و مطمئن با ذهنی آزادفکر کنید، احساس قدرت وبرتری میکنید و در تمامکارهایتان بهتر و متفاوتتر عمل میکنید. حال اگر شما بخواهید به اشتباهات و عملکردهای ضعیفتان فکر کنید و خودتان را کمتجربه و کوچک فکر کنید خجالتزده و ضعیف عمل میکنید و از قدرت و تواناییهای خودتان نمیتوانید به شیوهی عالی استفاده کنید.
تصویری که شما از خود میسازید باید به شما قدرت دهد و در درون شما ایجاد انگیزه کند و موفقیت و حرکت خودتان را چند برابر کنید تا به شما احساس خوبی دهد و باعث اتفاقات خوبی برای شما شود.
هماهنگی اعمال بااحساس درونی:
شما وقتیکه اعمالتان را با احساسات درونیتان هماهنگ میکنید میتوانید با این هماهنگی احساس خود را به رفتار تبدیل کنید. اگر طوری رفتار کنید که حالت شاد و خوشحالی را به خود بگیرید و به خود مطمئن باشید، خیلی زود در درون خود به همان احساس میرسید؛ و اعمال شما مستقیماً زیر نظر خودتان هستند ولی احساسات شما اینطور نیستند.
پس وقتیکه خوب فکر میکنید نوع احساس و رفتار شما نیز تغییر خواهد کرد و ازآنجاییکه فقط میتوانید تصمیم بگیرید چطور فکر کنید، کنترل تمام زندگیتان را در دست خواهید داشت.
تمرکز بر خواستهها:
شما اگر بتوانید ذهنتان را بر خواستههایتان متمرکز کنید و بتوانید به چیزهایی که دوست ندارید فکر کنید، دقیقاً شما آماده هستید، آن چیزهایی را که برای موفقیت و اهدافتان نیاز دارید به دست خواهید آورد.
هر بذری را که در زمین بکارید، طبیعت آن را پرورش میدهد. بذر هر تفکری را که در ذهن خود بکارید، طبیعت پرورش میدهد؛ و این مسئله کاملاً به شما مربوط است. به چه چیزی فکر میکنید و آن را پرورش میدهید؟
آینده در ذهن:
قانونی در روانشناسی هست که اگر تصویری از آینده دلخواهتان را در ذهن خود شکل دهید و مدت زیادی آن را در ذهن خود نگهدارید، خیلی زود به همان چیزی که فکر میکردید، تبدیل خواهید شد (ویلیام جیمز)
شما با سخنرانی، کارهای بزرگی را به امید خدا میخواهید انجام دهید و با تغییر افکارتان این حس خوب را در خودتان پرورش دهید. نمیتوانم ها را از ذهن خود رهاسازید و میتوانم ها را جایگزین کنید و ترس از شکست را در دل خود راه ندهید و ذهن خود را تقویت کنید و شکستها را به تجربههای شیرین برای موفقیتهای بزرگتر در زندگیتان تبدیل کنید.
تغییر باورها:
اگر بخواهید نتیجهی عملکرد و کارهایتان را در مسیر زندگی تغییر دهید باید باورهایتان را نسبت به خود تغییر دهید و خوشبختانه باورهای شما بهشدت ذهنی و درونیاند و همیشه بر پایه واقعیت پایدار نیستند، بلکه بیشتر بر اساس اطلاعاتی استوار است که بهعنوان حقیقت و شواهد یا اثبات پذیرفتهشدهاند.
نقطه آغاز رهاسازی تواناییها و انجام کار بیشتر و بهتر، به چالش کشیدن باورهای محدودکننده است. فرآیند رهایی از این نوع باورها را باید با این تصور آغاز کنید که این باورها هر چی که باشند، کاملاً نادرستاند. یکلحظه تصور کنید که هیچ محدودیتی در تواناییهایتان ندارید. تصور کنید هر چه را که واقعاً میخواهید، میتوانید انجام دهید یا به هر موقعیتی که میخواهید میتوانید برسید. تصور کنید انرژی شما کاملاً نامحدود است.
هدف اصلی فکر کردن:
هـــدف اصـــلی فـــکر کـــردن از بیـــن بـــردن فـــکر اســـت.
ذهن در این جهت کار میکند که از میان آشفتگیها و عدم قاطعیتها، مفهومی منطقی را بیرون آورد و در این جهان آفرینش، الگوهای آشنایی را تشخیص دهد. بهمحض اینکه چنین الگوهایی را پیدا میکند، بهطرف آنها رفته، دنبالش میکند و دیگر نیازی به فکر کردن بیشتری ندارد.
تصور کنید شما با اتومبیل در جادهای ناآشنا در حال حرکت هستید و شما دائماً در حال سؤال پرسیدن و دیدن نقشه و تابلوها هستید تا راه را بیابید و با دیدن کوچکترین نشانهها و آشناییها به دنبال همان علائم میروید و فکر ما دائماً در جستوجوی همان علائم آشناست و فکر کردن را غیرضروری میسازد.
این علامتها و الگوهایی که فکر برایش آشنا میشود و به دنبالش میرود را در ذهن خودش بهعنوان الگو قرار میدهد و از آنها پیروی میکند و اگر این الگوهای ذهنی بهاشتباه در ذهن جای گرفته باشد مسیر را منحرف میشویم و دیرتر به مقصد میرسیم و با دیدن الگوهای جدید درراه متوجه میشویم که چقدر از مسیر را بهاشتباه درحرکت بودهایم و در جبرانان در ذهنمان الگوهای جدیدتر و درستتر را جایگزین میکنیم و در قرار گرفتن مجدد در همان جاده از مسیر جدیدتر و نزدیکتر که در ذهن جایگزین کردهایم و بهعنوان الگوی جدید قرار دادهایم بدون پرسش و دیدن نقشه حرکت میکنیم و اینیک الگوی جدیدی در ذهن قرار میگیرد.
وقتیکه شروع به فکر کردن میکنید، فکر به دنبال الگوهای آشنا میگردد و بعدازآن تفکر بیشتر را حذف میکند و با شناخت الگوها و تشخیص آنها قدرت فکر از آنها استفاده میکند.
بنابراین شما در قرار گرفتن در مسیر جدیدتر از الگوی شناخت استفاده میکنید. به این صورت که با شناخت الگویی مشخصشده، حرکتی از اقدام را به راه میاندازد که خود به الگویی دیگر منتهی میشود و این ماجرا تا به آخر ادامه پیدا میکند.
از اینکه نظر خودتونو بیان می کنید ممنونم.
موفق باش و راهی باش برای موفقیت دیگران (همراه موفق)
دوستون دارم
احمد معین
دی ۱۳۹۵
درباره احمد معین
دوست عزیزم سلام من احمد معین مربی، مدرس و نویسنده آموزش رشدفردی، سخنرانی و فن بیان هستم در این سایت مطالب به روز و کاربردی در این زمینه، با شما به اشتراک بگذارم تا کمک کنم زندگی زیباتری را برای خود و دیگران بسازیم. (با بیان خوش، جاودان و ثروت آفرین باشید)
نوشته های بیشتر از احمد معینمطالب زیر را حتما بخوانید
5 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
با سلام قانون تجسم قانون قطعی رسیدن به آرزوهاست.بسیاراز این بحث لذت میبرم.با تشکر
دوست عزیز سلام
بابت اینکه نظر خود را بیان کردید از شما سپاسگزارم
سپاس از همراهی شما
با سلام واحترام
مقاله خوبی بود و نکات خوبی را بیان کرده اید
موفق باشید
درود بر شما و بابت نظرتان سپاسگزارم