گزارش جلسه دوم مدرسان ثروت آفرین3
به نام ماناترین وجود (مدرسان ثروت آفرین3)
روز جمعه دهم مرداد ماه دومین جلسه مدرسان ثروت آفرین
راس ساعت 9 صبح کلاس شروع می شود.
وقتی رسیدم آموزشگاه دیدم چند نفر از مدرسین ثروت آفرین شاد و خوشحال در حال صحبت کردن اند.
جزوه ها یکی یکی چاپ می شدند. بوی جوهر و کاغذ تازه حس عجیبی می داد.
حسی شبیه یک روز قبل از اینکه برویم اول دبستان، آن حس و حال لوازم التحریر نو و اشتیاق به یادگیری! 😆
بعد از خوش و بش با بچه ها، همینطور که در سالن نشسته بودیم آقایی که از شهرضا به این کلاس می آیند،
و قراره از حرافه ای ترین، مدرسان ثروت آفرین3 بشوند، با خنده ی همیشگی روی لبشان گفتند: (دیشب تا حالا از شدت اشتیاق خوابم نبرده
و دلم می خواست زود تر صبح بشه و بیام .)
و نکته ی جالب اینجاست با اینکه مسیرشان دور بود ولی زود تر از بچه ها رسیدند.
وقتی این جمله را گفتند همه حرفشان رو تایید کردند و گفتند دقیقا ماهم خوابمان نبرده.
حین این صحبت ها یادم به خودم افتاد که شب قبل زیر آسمان شب خوابیدم، البته خواب که نه چون همینجور که نگاهم به آسمان بود
اهدافی که در نظر گرفتم رو توی آسمان می دیدم.
اینکه دارم به صورت حرفه ای توی کلاس آموزش می دهم.
سمینار چند هزار نفره ای رو دیدم که با اعتماد به نفس بالا توی آن جمع صحبت می کنم.
آن موقعی رو دیدم که هر جا می رفتم صحبت از کتابم بود و درباره کتابی که من نوشتم صحبت می شد.
تو همان لحظه گوشی ام را سایلنت کردم (از بس که که پیام های بانک می آمد، پیام های واریزی که مخاطبین از سایتم خرید می کردند) چون تمرکزم را می گرفت.
خیلی واقعی بود جوری که حتی باور نمی کردم توی فکرو خیالم باشه.
و می دونم به زودی به واقعیت تبدیل می شود.
حس عجیبی بود.
حسی که نه تنها من بلکه همه بچه ها داشتند.
چون رسالتمان مشخص شده و اهداف آینده مان رو پر قدرت تر می سازیم.
دیگر قرار نیست روز هایمان بیهوده بگذرد.
ارزش زمان دستمان آمده.
و…
ساعت 9 شد، همه ی مدرسین آماده و پر انرژی داخل کلاس نشستند.
به نام رب العالمین به نام کسی که هست غفور الرحیم.
کلاس شروع میشه
گام صفرم هر کاری شکرگزاری.
بعد از شکرگزاری
یه نرمش گروهی داشتیم توسط یکی از آقایان پر انرژی.
یه نرمش کوچیک کردیم که هم بیحالی دم صبح فرار کند و هم گرم بشویم و آماده ی آموزش.
بعد از نرمش خنده و نرمش جسم مبحث مهم ادراک شروع می شود.
که یکی از ارکان مهم مدرسان ثروت آفرین است.
ادراک یعنی درک ما از واقعیت بیرونی
درک آدم ها از اطرافشان متفاوت است
عکس زیر بهتر می تواند به ما نشان بدهد که ادراک چیه.
با توجه به عکس بالا متوجه می شویم که دید آدم ها از واقعیت متفاوت است.
ما اگر بتونایم این موضوع رو درک کنیم دیگر در مورد افکار مردم قضاوت نمی کنیم.
با توجه به ادراک، ما نمی توانیم افراد را قضاوت کنیم، چون افراد سلیقه ها و ادراک متفاوت دارند.
مثل وقتی که در حال رانندگی هستیم یه ماشین مدام بوق میزند، سبقت میگیرد و عجله دارد
شما چه فکری در مورد آن راننده می کنید؟
شاید میگویید چه خبره؟ میخواهد زود تر به مقصد برسد که چی؟
و از آن فردعصبانی بشوید
ولی اگه درک کنید شاید آن راننده عجله دارد اگه چند دقیقه دیر برسد ممکن است به پروازش نرسد و کلی متضرر بشود
دیگر اینجوری حال خودتان بد نمیشود و عصبانی نمی شوید.
برای اینکه بیشتر با مسئله ادراک آشنا شوید پیشنهاد میکنم فیلم زیر که به تدریس استاد معین است و در رابطه با ادراک بیشتر توضیح میدهند را مشاهده کنید.
بسیاری از اتفاقات فقط در ذهن ماست.
یعنی در واقعیت بیرونی رخ نمی دهند…
هر کس هر چیزی رو که دوست دارد می بیند.
مثل اینکه شما توی خیابان به همراه خواهرتان در حال حرکت هستید
خواهرتان به شما میگوید وای!! این مانتو صورتی را دیدی؟؟؟!
ولی شما میگویید کدام مانتو؟ من چیزی ندیدم.
ولی تو، آن ماشین مشکیه که رنگش مات بود گلگیر عقبش خورده بود را دیدی؟
مسلما خواهرتان آن ماشین رو ندیده.
توی خیابان هم ماشین بود و هم مغازه ی مانتو فروشی.
ولی هر کس آن چیزی را که دوست داشت رو دیده بود.
این تعریف سادهای از ادراک بود که با کلی مثال برایمان توضیح دادند.
و درک ما را از ادراک کامل کردند.
اول خودمان باید تغییر کنیم تا جهان هستی هم به نفع ما تغییر کند.
این اصطلاح، برای درک هم به همین صورت است ما اول خودمان باید درک داشته باشیم تا بقیه هم بتوانند ما را درک کنند.
حال اینهمه در مورد ادراک صحبت کردند، حالا که چی به چه دردی میخورد؟
یک نکته اش اینکه جلوی تعارض های بیهوده رو می گیریم
باعث میشود زود قضاوت نکنیم
نیاز های مخاطبینمان رو درک کنیم
و…
الان ساعت نزدیک 10/30 و نوبت رسیده به آنتراک.
الان موقع این هست که یک میان وعده بخوریم و از هوای دلچسب کتاب ها و سالن استفاده کنیم.
به به خانم عبدالهی چه کرده با کیک های مخصوص شکلاتی و چایی و نسکافه!!!
استراحت بسه!
برویم سرکلاس و ادامه ی آموزش مهم ادراک را داشته باشیم.
آقای معین بعد از اینکه وارد کلاس شدند گفتند:
یک مرور و یاد آوری داشته باشیم نسبت به مطالب قبلی
بعد از مرور و یاد آوری گفتند:
تبدیل تهدید ها به فرصت با ادراک.
خیلی وقتا چالش هایی در زندگی ایجاد میشود که دست ماهم نیست.
ولی باید با این چالش ها کنار بیاییم و چه بهتر که این چالش ها رو تبدیل کنیم به یک فرصت، یک فرصتی که شاید هیچوقت پیش نیاید.
با این وجود چالش ها هم برایمان لذت بخش میشوند.
بعد از این موضوع پرداختیم به اینکه
شما محدود به ادراکتان و باور های خودتان خواهید شد.
یعنی ما با درکمان و باورمان خودمان رو محدود می کنیم.
باورهای محدود کننده مثل:
- توی شهر بزرگ نمیشه کار کرد.
- کی میاد سراغ من؟
- کسی اهل آموزش نیست.
- مردم پول ندارند.
- و…
ما با شناخت باور های محدود کننده و بیرون کردن آنها از فکر و زندگیمان، می توانیم رشد کنیم.
بعد از کلی صحبت درباره ادراک و قلقلک دادن ذهن ما با این مسئله مهم
رسیدیم به خطا های ادراکی
بعضی وقت ها ادراک ما خطا هم میکند.
مثلا در مورد عکس زیر شما چه حسی دارید
به نظرتان این فرد چه کاره است؟
شاید توی ذهنمان بگوییم حتما یک کارخانه دارد با یک ماشین آخرین سیستم و…
ولی اگه همان فرد از یک شهر دیگری رسیده باشه توی شهر دیگه نزدیک ورودی شهر در هوای بارونی ماشینش خراب شده باشد
و پیاده وارد شهر بشود در راه هم تصادف کند و لباسش پاره بشود و از شدت خستگی روی کارتن کنار جوی آب خوابش ببرد
آن موقع تصورتان از یک چنین فردی چیه؟ شاید پیش خودتان بگویید این طرف معتاد است کارتن خواب است و…
به این می گویند خطای ادراکی
بعد از این پرداختیم به خطاهای ادراکی ،
متوجه شدیم که هرکس با شناخت خطا های ادراکی باید سعی کند آنها را برطرف کند
و اینجا باید مراقب خطا های ادراکی باشیم چون اطلاعات را دستکاری می کنند.
حالا با دانستن ادراک دیگر نباید بگوییم
- طرف خودخواهه
- نفهمه
- بی شعوره
- بی توجهه
- و…
اینجا لبخند در چشمان بچه ها مشخص شد چون هر کسی نسبت به شناختی که از خودش داشت متوجه خطاهای ادراکی خودش شده بود.
و این لبخنده نشان دهنده ی این بود که الان یاد گرفته که چجوری این خطا ها و باور های محدود کننده را برطرف کند
آقای معین بعد از خطا های ادراکی درباره تعمیم صحبت کردند.
چیزی که این روز ها خیلی شاهدش هستیم و امیدوارم با خواندن این گزارش آموزشی و دانستن و عمل کردن به این نکته
دیگر هیچوقت شاهدش نباشیم.
تعمیم یعنی یک چیزی را به یک جمع نسبت بدهیم.
مثل :
- این روز ها همه دزد شدند
- تو همیشه دیر میای
- ایران جای زندگی نیست
- تو هیچوقت تمرین انجام نمی دهی
- و…
به اینها میگویند تعمیم.
و وقتی شما به چیزی این ها را نسبت می دهید یعنی دارید قدرت می بخشید به آن چیز منفی.
مثلا ممکن است شما به کارمندتان بگویید: تو همیشه دیر می آیی!
با اینکه شاید آن کارمند بنا به کارهایی که برایش پیش آمده چند روز دیر آمده.
ولی شما از واژه ی همیشه استفاده کردید درصورتی که دیر آمدنش همیشگی نبوده.
و ممکن است بخاطر این حرف شما، فردا هم دیر بیاید سرکار.
پس سعی کنیم دیگر تعمیم های منفی استفاد نکنیم.
بعد از اینکه استاد این موضوع را به صورت کامل آموزش دادند یک تمرین بهمان دادند.
گفتند بروید به دنبال تحقیق و پرسش و پاسخ درباره ادراک.
پیشنهاد می کنم شماهم اینکار ر انجام دهید.
خب الان ساعت تقریبا نزدیک 1 ظهر شده است و موقع ناهار.
و بویی که توی فضا پیچیده بود خبر می داد از یک غذای خوشمزه.
بله یه غذای خوشمزه به همراه سالاد و نوشیدنی روی میز چیده شده بود.
دورهم یه ناهار خوب و خوشمزه خوردیم 😀
و هر کس ظرف خودش رو شست و آماده نشست برای خندیدن و خوش و بش کردن با بچه ها.
حس و حالش خیلی قشنگ بود چون لبخند از روی لب هیچکس فرار نمی کرد.
و این انرژی مثبت بود که طعم آموزش رو برایمان چند برابر لذت بخش تر کرده بود.
بعد از 45 دقیقه تا یک ساعت باز برگشتیم به کلاس.
مدرسان ثروت آفرین3
و اینبار با مسیر عصبی آشنا شدیم.
مسئله ی مهمی که آقای معین توی همه ی کلاس های شان از جمله سخنرانی و فن بیان، مدرسان ثروت آفرین،دوره هوش کلامی و… آموزش میدهند.
اگه می خواهید شماهم با مسیر عصبی آشنا بشوید پیشنهاد میکنم مقاله ی تمرین های فن بیان را مطالعه کنید.
بعد از مسیر عصبی با انواع طرز فکر آشنا شدیم.
- طرز فکر رشد
- طرز فکر ایستا
این بار آقای معین درباره موانع اصلی موفقیت در مسیر، را آموزش دادند و از این قضیه آگاهمان کردند.
موانع اصلی در مسیر ما
- ترس از شکست بیشتر از اشتیاق به موفقیت
- نبود هدف دقیق
- کامل گرایی
- ندانستن روش
- تردید از نتیجه
- و…
آقای معین گفتند اگر می خواهید موفق بشوید
تصمیمتان را سریع انجام بدهید
یعنی اجایل انجام بدهید.
چند اصل اجایل
- زمان بالا ترین اولویت است
- دائما در حال باز خورد هستیم
- در هر مرحله از تغییر استقبال می شود
- پروژه در هر مرحله قابل استفاده است
این صحبت ها و آموزش های استاد مثل اینکه تمومی نداشت و هیچکس دلش نمی خواست تموم شود اینقدر برایمان لذت بخش بود که زمان از دستمان در رفته بود
الان ساعت نزدیک 4 شده بود و تا چند دقیقه دیگر کلاس بعدی استاد شروع میشد.
ولی…
این گزارشی که الان در رابطه با جلسه دوم مدرسان ثروت آفرین3 مطالعه کردید یک صدم مطالبی که استاد گفتند و اتفاقات خوبی که رخ داد، بود.
و الان با توجه به محدودیت ها برای تان به صورت خلاصه نوشتم وگرنه روی هر موضوعی که استاد درس می دادند ساعت ها و حتی روز ها میشد در موردش توضیح داد.
امیدوارم از گزارش های مدرسان ثروت آفرین3 لذت ببرید و درمسیر رشد و موفقیت خودتان به نحو احسن استفاده کنید.
و اما جمله پایانی استاد
با بیان خوش جاودان و ثروت آفرین باشید