روش هایی برای بهتر شدن رابطه ی بین استاد و کارآموز
دوستان عزیزم سلام.مقاله ای که امروز براتون تهیه کردم در مورد روش هایی است برای بهتر شدن رابطه ی بین استاد و کارآموز
می باشد.امیدوارم این مطالب به شما در انتخاب یک استاد برجسته و خوب در راستای رسالت فردیتان کمک کند.
از همراهی همیشگی شما سپاسگذارم.
این روش ها عبارتند از :
1.استاد خود را بر اساس نیازها و تمایلات خود انتخاب کنید.
انتخاب یک استاد مناسب بیشتر از آن چیزی که فکر میکنید مهم است.به این دلیل
که تاثیراتی که او بر آینده ی ما می گذارد از چیزی که ما تصور می کنیم بسیار بیشتر و عمیق تر است.
یک انتخاب نادرست تاثیرات منفی را در راه دست یابی به مهارت به همراه می آورد.
هر لحظه ای که به انتخاب نادرست خود پی ببرید می توانید به آموزش عادت های غلط و نادرست
و مسیرهای گیج کننده پایان دهید.
اگر استادی که انتخاب کرده اید خودخواه است می توانید به آموزش توسط آن
پایان دهید و استاد مسیر خود شوید.
اغلب افراد به خاطر فردی داناتر یا شخصی فریبنده و یا دلایل ظاهری
درانتخاب استاد درست دچار اشتباه می شوند.
در انتخاب استاد مناسب باید نیاز ها ، تمایلات و رسالت زندگی خودتان در نظر داشته باشید
و به موقعیت های بعدی خود فکر کنید.
استاد مورد نظرتان باید با اهداف شما هم راستا باشد.
اگر درباره ی مسیر خودتان دچار شک و تردید هستید باید کسی را انتخاب کنید که در
انتخاب مسیر درست شما را راهنمایی کند.
در بعضی موارد قسمتی از چیزهایی که یک استاد به ما آموزش می دهد
همان چیزهایی هستند که ما ازآن ها دوری می کنیم و حتی بر ضد آنها هستیم.
در این موارد ممکن است ما بخواهیم فاصله ی بیشتری بین خودمان
و استاد ایجاد کنیم مخصوصا اگر او شخصیتی قدرت طلب داشته باشد.در طول زمان
متوجه خواهیم شد که باید چه چیزهایی را از او یادبگیریم و از چه چیزهایی در آموزش های او دوری کنیم.
شاید شما هم این ضرب المثل معروف را شنیده اید که : ما نمی توانیم خانواده ی خود
را انتخاب کنیم اما خوشبختانه قادر به انتخاب استاد خود هستیم.
در این شرایط باید شخصی را انتخاب کنیم تا مواردی را که خانواده نتوانستند برای ما تامین کنند
جبران کند.مواردی مانند :
حمایت ، اعتماد به نفس ، انتخاب راه درست و زمانی برای کشف واقعیت خودمان.
باید به دنبال استادانی باشید که این کار را برای شما انجام دهند و
از انتخاب استادانی که شبیه خوانواده ی شما هستند و همان خصلت های منفی آن ها را دارند
دوری کنید.در غیر این صورت تمام اتفاقات منفی و موانع قبلی برای
شما تکرار خواهد شد.
2.ایده های اساتید خود را تغییر دهید.
در مقام یک کارآموز همه ی ما اغلب با این مسئله روبرو می شویم.برای اینکه از استادانمان
چیزی یادبگیریم باید کاملا آموزش های آن ها را قبول کنیم و اختیار
خودمان را به آن ها بسپاریم.اما اگر در این کار
زیاده روی کنیم به حدی تحت تاثیر آن ها قرار می گیریم که دیگر هیچ وقتی
برای گوش دادن به ندای درونی خودمان باقی نمی گذاریم
و زندگی خودمان را وابسته به آموزش های آن ها پیش می بریم.
چاره ی این کار این راه حل هوشمندانه می باشد :
در طول یادگیری آموزش های اساتید باید به مرور از آن ها فاصله بگیریم
به همین ترتیب آموزش های آن ها را نسبت به
شرایط ، نیازها و تمایلات خودمان به کار بگیریم.با پیشرفت
جسارت بیشتری را پیدا می کنیم و می توانیم بر روی نقص ها و نقاط ضعف
استادانمان تمرکز کنیم و به مرور به دانش آن ها در قالب مد نظر
خودمان شکل دهیم.با کسب اعتماد به نفس
و استقلال کافی می توانیم با استادی که روزی او را می پرستیدیم
به رقابت بپردازیم.
لئوناردو داوینچی در این باره می گوید : بدبخت فردی است که نتواند بیشتر از استاد خود پیشرفت کند.
3.نگاهی عمیق به استاد
تمام اساتید برای رسیدن به این پیشرفت و مقام فعلی خودشان بسیار تلاش کرده اند
و سختی های زیادی کشیده اند.
آن ها با انتقادات بسیاری در رابطه با کارشان روبرو شده اند و
شک و تردیدهای بسیار و عقب نشینی های زیادی را در طول مسیر تجربه کرده اند.
آن ها به خوبی از عوامل موثر و مهم در دست یابی به
مهارت و خلاقیت آگاهی دارند.
آن ها در مقام یک استاد به خوبی می توانند پیشرفت ما را بررسی کنند و با
یاداوردی نقاط ضعف ما امتحاناتی را که باید با موفقیت از ان ها عبور کنیم به ما نشان دهند.
در این عصر شما باید انتقادهای استادانتان
با مهم ترین و سخت ترین جنبه های حقیقت روبرو شوید.
تا حد امکان سعی کنید استادی را انتخاب کنید که چنین ویژگی را داشته باشد.همچنین اگر
آن ها از انجام این کار خودداری کردند آن ها را وادار کنید
تا حتما خود واقعی شما را همانطوری که هستید به شما نشان دهند.
از آن ها درخواست کنید چالش های مختلف و مناسبی را برای شما ایجاد کنند تا
نقاط قوت و نقاط قابل رشدتان را شناسایی کنید و بازخورد بیشتری
را دریافت کنید.
به انتقاد عادت کنید .اعتماد به نفس اگرچه چیز بسیار خوبی هست، اگر در اثر
خوش بینی به دست آمده باشد نتیجه ای جز
خود بزرگ بینی و غرور بیجا به همراه نخواهد داشت.با بازخوردهای
واقعی که از استاد خود دریافت می کنید در نتیجه به
اعتماد به چنان اعتماد به نفسی دست پیدا خواهید کرد که بسیار با ارزش تر
و مهم تر است.
استثناء رابطه ی بین استاد و کارآموز
محروم کردن خودتان از داشتن استاد کار عاقلانه ای نیست.
زیرا زمان ارزشمندی را در جست و جوی پیدا کردن نیازهایتان از دست خواهید داد.
اما در بعضی موارد هیچ انتخابی ندارید و فرد مناسبی
را در اطراف خود ندارید که به عنوان استاد انتخاب کنید.در این شرایط باید
با کمال میل این مسئله را بپذیرید.اگر شما به اجبار به
چنین وضعی دچار شدید باید خودتان به یادگیری و دست یابی به دانش
در حوزه ی مورد نظرتان اقدام کنید.در این صورت شما به
استاد و مربی راه خود تبدیل می شوید..شما باید خودتان را جوری تربیت کنید
که از هر منبع ممکنی برای یادگیری استفاده کنید.
به این ترتیب نسبت به کسانی که آموزش های معمولی را دیده اند
کتاب های بیشتری مطالعه می کنید و این روش را تا آخر عمر ادامه می دهید.
همچنین تلاش می کنید تا از دانش و تجربه ی خود به شکلی عملی
و یا تجربی استفاده کنید.
شما می توانید از چهره های شناخته شده به عنوان الگو استفاده کنید
به همین ترتیب استادان غیر حضوری پیدا می کنید و
با مطالعه و تفکر در تجربه های آن ها راهنمایی شوید.شما باید تلاش کنید
که از ایده های آن ها بهره بگیرید
و ندای آن ها را در درون خود جاودانه کنید.به همین ترتیب
در مقام فردی خودآموز صاحب دیدگاهی
ناب و منحصر به فرد خواهید شد که به طور کامل از تجربه های شما نشات گرفته است
و به شما قدرتی بسیار زیاد و مجزا در مسیر دست یابی به مهارت اهدا می کند.
با بیان خوش جاودان و ثروت آفرین باشید.