گزارش جلسه سوم مدرسان ثروت آفرین3
به نام ماناترین وجود (مدرسان ثروت آفرین3)
امروز پنجشنبه سی ام مرداد ماه سومین جلسه ی مدرسان ثروت آفرین
و طبق روزهای پنجشنبه، کلاس راس ساعت 2 بعد از ظهر شروع می شود.
از صبح تدابیر این جلسه در حال آماده سازی است.
البته آقای معین که از یک سال پیش برنامه ی این جلسه را آماده کردند.
دفتر تمیز تمیز است جزوه ها چاپ شده و آماده روی میز قرار گرفته اند.
آقای معین در اتاقشان را بسته اند و در خلوت خود تمرکز می کنند.
نیم ساعت مانده به شروع کلاس آقای معین با لپ تاپ و تجهیزات وارد کلاس می شوند.
با خوردن آب ولرم صدای خود را گرم می کنند، که در این هنگام
صدای زنگ در به گوش می رسد.
مدرسین ثروت آفرین یکی یکی از راه می رسند.
و بعد از سلام و احوال پرسی وارد کلاس می شوند.
به نام رب العالمین به نام کسی که هست غفور الرحیم.
با نام و یاد خدا شکر گزاری را آغاز می کنیم
(شماهم که الآن این گزارش را می خوانید در مدت 3 دقیقه شکرگزاری خود را شروع کنید)
خدایا شکرت برای این روز زیبا ودل انگیز.
خدایا شکرت برای این همه انرژی مثبت که در این فضا است.
خدایا شکرت که توانایی دارم و یک بار دیگر به این کلاس آمدم.
خدایا شکرت…
قبل از شروع مباحث جدید امروز، پرداختیم به مرور و یاد آوری.
اینکه چه چیز هایی یاد گرفتیم.
چه تصمیماتی گرفتیم.
و چه تاثیراتی در زندگی خود حس کردیم.
و بعد آقای معین پرسیدند: از جلسه ی قبل اگر کسی سوالی دارد بپرسد.
بعد از جواب دادن به سوالات مبحث جدید امروز آغاز شد
برنامه ی 7 مرحله ای ثروت
در برنامه ی 7 مرحله ای ثروت آقای معین در رابطه با این که ثروت یک مدرس ثروت آفرین چیه صحبت کردند.
و اینکه ثروت ارزشمند مدرس ثروت آفرین، ارزش بخشیدن به مخاطبین است.
این جمله ی آقای معین من را یاد پیج اینستاگرام مجموعه انداخت
که همیشه به ما گفته اند: هدف ما ازپیج اینستاگرام ارزش بخشیدن به مخاطبینمان است و باید مطالب آموزشی پیج اولویت اول را داشته باشد
که وقتی وارد پیج ما می شوند دست خالی از پیج نروند و یک نکته آموزشی را از اینستاگرام ما یاد بگیرند.
بعد با انواع ترس ها آشنا شدیم و راه های غلبه با ترس هایمان
اینجا یک تمرین جالب به ما گفتند:
در مسیر مدرسان ثروت آفرین خودتان را عکاسی کنید.
که ببینید در حال حاضر درچه جایگاهی قرار دارید و پنج سال آینده قرار است در چه جایگاهی باشید؟
این فیلم به شما کمک خواهد کرد چه کاری انجام دهید که جایگاه شما روز به روز بالا تر رود و به موفقیت بیشتری برسید.
و اینجا از ما خواستند هر کس از خودش یک عکس سلفی بگیرد(با لبخند)
همه با خنده و شادی و شوخی های یکی از دوستان از خودشان عکس گرفتند
و بعد گفتند حستون نسبت به این عکس چیست؟
و هر کس نظر خودش را بیان کرد
یکی گفت پنج سال آینده من خودم را یک مدرس حرفه ای میبینم
یکی گفت من کسی را می بینم که میلیاردی پول به حسابش واریز می شود
دیگری گفت من کسی را می بینم که قرار است اول به رشد خود و سپس به رشد جهان کمک کند
و…
اینجا آقای معین گفتند:
عکس های من و شما داستانی است که در قالب کلمات گفته نمی شود.
وقتی به عکس ها نگاه می کنیم چیزی می بینیم که در هیچ آینه ای دیده نمی شود و آن لذت رشد است.
نگاه کردن به عکس ها وقتی لذت بخش است که بفهمیم آرزو های کوچکمان، به حقایق بزرگ تبدیل شده اند.
ما در مسیر مدرسان ثروت آفرین، فقط در عکس نمی خندیم، بلکه در تمام لحظات لبخند می زنیم. چون همراهانی داریم که در کنار هم با هم رشد می کنیم.
حرکت با تمام وجود و قدرت
من متوجه شدم با تمام وجود و قدرتم به سوی هدفم بدوم تا بتوانم به آن برسم.
این صحبت آقای معین بود بعد از گفتن خاطره شخصی خودشان
و ما از این مبحث درس های بسیاری فرا گرفتیم.
هضم تجربه یعنی یافتن فلسقه، نه کپی کردن!
آقای معین گفتند:
مراقب تقلید باشید
ما را با تقلید هایی که می تواند به زندگی ما ضربه بزنند آشنا کردند
مثل مد گرایی
اما به جای تقلید باید هضم تجربه کنیم
یعنی فلسفه ی کاری که دیگران می دانند را بدانیم و بتوانیم ایده های جدیدی را خلق کنیم.
بچه ای را تصور کنید که همراه پدرو مادرش به مسجد می رود
او نمی داند که نماز دقیقا چیست؟ و چرا اطرافیانش نماز می خوانند.
ولی با این حال کار آن ها تکرار می کند، همرا پدر یا مادرش شروع به نماز خواندن می کند به رکوع می رود،
به سجده می رود و زیر لب برای خودش پس پس می کند و مدام زیر چشمی پدر یا مادرش را نگاه می کند که ببیند آن ها چه کار می کنند.
این کار کودک کپی کردن از پدر مادر است چون بدون دانستن علت، مانند آن ها نماز می خواند.
و اینجا ما یاد گرفتیم که تقلید یعنی اوج نا پختگی
و آشنا شدیم با اینکه از چه کسانی می توانیم هضم تجربه کنیم
و اینکه هضم تجربه چی نیست؟
و گام های اجرایی برای هضم تجربه
…
ساعت نزدیک 4 شده بود و ما گرم آموزش، حواسمان به ساعت نبود که خانم عبدالهی با لحن مهربان مادرانه گفتند:
تایم استراحته ها خسته نشدین؟
یه لحظه برق از سرمان پرید اینقدر در آموزش غرق شده بودیم که همگی گیج شده بودیم باید چند لحظه رفرش می شدیم.
همگی کم کم آمدیم بیرون.
پذیرایی امروز کمی متفاوت بود، امروز مهمان یکی از مدرسین بودیم که پذیرایی بسته بندی برای همه آماده کرده بودند.
بعد از استراحت پر انرژی تر به کلاس برگشتیم
و برگشتیم به ادامه مطالب هضم تجربه
بعد اتمام مطالب هضم تجربه، دو دقیقه زمان داشتیم که با هم گروهی مان درباره ی هضم تجربه هایی که به دست آوردیم صحبت کنیم
خداروشکر به نتایج خوبی رسیدیم
و اما رسیدیم به بحث شیرین اعتماد به نفس و عزت نفس
که من را یاد کلاس شخصیت ضد گلوله استاد معین می اندازد که قرار است به زودی برگزار شود.
اینقدر در مورد محتوای این کلاس مطالب خوبی شنیده ام.
که درباره ی عزت نفس و اعتماد به نفس و تاثیرات آن بر زندگی است.
که مشتاق بودم بیشتر درباره عزت نفس و اعتماد به نفس بدانم.
حال با تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس آشنا شدیم
اعتماد به نفس یعنی من توانمندم در انجام کاری.
ولی عزت نفس یعنی: خودم را باور دارم که می دانم و می توانم به جایگاه بالا برسم.
و هرکس از تجربه شخصی خودش گفت و در این باره مثال های فراوانی زده شد تا بیشتر آشنا شویم با تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس.
ما نباید ادای اعتماد به نفس را در بیاوریم
در این حین یکی از بچه ها مثال قشنگی را بیان کرد:
تخم مرغ زمانی ارزشمند است که از درون بشکند نه اینکه از بیرون بشکند.
برداشت شما از این جمله چه می تواند باشد؟
((خوشحال می شوم در قسمت نظرات کاربران، نظرات خوتان را برایم بنویسید.))
همکاری بچه ها با کلاس عالی بود جوری که هیچکس از این کلاس ارزشمند خسته نمی شد و در این بین همگی نظرات خودشان را در کلاس بیان کردند.
که این برای من یک هضم تجربه ی خوب بود.
زیرا یاد گرفتم که چگونه آقای معین کلاس را اینقدر برای همه دلنشین می کند که همه در کلاس تعامل دارند .
و به خودم گفتم عطیه تو می توانی چه کار کنی که کلاس هایت مثل این کلاس اینقدر خوب و پر انرژی باشد.
چند ثانیه ای روحم از کلاس خارج شده بود گویا انگار من اصلا در کلاس نبودم
با صدای بچه ها که می گفتند: خانم مستاجران خانم مستاجران موقع استراحته! به خود آمدم
به همین زودی؟!!!!
وقتی به بیرون از کلاس آمدم با صحنه ی عجیبی رو به رو شدم
صحنه ای که تعجب همه را به خود جلب کرده بود
تغییر دکوراسیون و تغییر چیدمان میز ها
جوری میز ها تغییر کرده بود که گویا از هفت آسمان مریخ کسانی به کمک خانم عبدالهی آمده اند و این تغییرات را ایجاد کرده اند.
ولی خانم عبدالهی عزیز خودشان میز ها را به تنهایی جابه کرده بودند برای تغییر فضا!
راستش را بخواهید اولش خیلی با این تغییر موافق نبودم و ذهنم خیلی نسبت به این قضیه گارد گرفت
تغییر ناگهانی برایم سخت بود چون از منطقه ی امنم خارج شده بودم
ولی با کمی تامل کردن نسبت به این تغییر متوجه شدم من دیگر آدم قبلی نیستم
خودم خواستم تغییر کنم و باید پذیرای این تغییر و تغیرات دیگر در زندگی ام باشم
و یاد جمله ی آقای معین افتادم که در جلسه ی اول مدرسان ثروت آفرین گفتند:
((اگر در این دوره آمدید باید تغییر کنید))
با توجه به این فکر ها قبول کردن تغییر برایم آسان تر شد
و خوشبختانه از جایگاه جدید میزم بسیار لذت می برم.
زمان استراحت به پایان رسید و به کلاس برگشتیم.
شخصیت سمج، پیگیر و قاطع درون خودت را پیدا کن!
خیلی راحت روی صندلی نشستیم و چشم هایمان را بستیم.
و در جستجوی کشف غول درونی مان به فکر فرو رفتیم.
این غول همان غولی است که بر ما تسلط دارد و مارا برای انجام کارهای زندگی مصمم تر می کند
پیدایش کردیم و برای آن اسم گذاشتیم اسمی که هر وقت نام آن را بر زبان بیاوریم او بر ما غلبه می کند و مارا به انجام کار های بزرگ زندگی تشویق می کند.
این یک نمونه از تصویر سازی ذهنی بود .
که به افزایش عزت نفس ما کمک می کند.
آشنایی با مهارت تصویر سازی ذهنی به ما کمک می کند خود را در جایگاه موفقیت ببینیم و به آن برسیم
با تمرین های دیگر عزت نفس نیز آشنا شدیم مثل حسن جویی.
ساعت از 8 شب گذشته و هنوز مطالب این جلسه کلاس باقی مانده
نمی دانم چه حس عجیبی است، که اینجا هیچکس متوجه گذر زمان نمی شود؟!
مجبوریم ادامه مباحث کلاس را به فردا موکول کنیم.
درست است که می خواهیم این مطالب ادامه داشته باشد اما هر کس برای خودش برنامه ای دارد
و باجمله ی پایانی آقای معین مدرسان یکی یکی مجموعه را ترک می کنند
با بیان خوش جاودان و ثروت آفرین باشید.