سلام خدمت دوستان و همراهان همیشگی.از شما ممنونم که ما را دنبال می کنید و خیلی خوشحالم که تونستم یه مقاله ی آموزشی دیگه روباعنوان(هدف گذاری) براتون تهیه کنم.در این مقاله سه مورد از ده مورد پایه های هدف و موفقیت را برایتان جمع آوری کرده ام.امیدوارم این مقاله هم براتون کاربردی باشه.سپاسگذارم به خاطر همراهی همیشگی شما.
سه قدم مهم برای هدف گذاری
همیشه باید برای زندگی خود چشم اندازی داشته باشید.می خواهید برای چه زندگی کنید؟ برای چه کسانی؟ و… اگر هیچ چشم اندازی برای زندگیتان نداشته باشید به طور قطع از بین خواهید رفت.
هیچ وقت اهداف کوچک نداشته باشید.اهداف کوچک قدرت حرکت دادن قلب انسان را ندارند.د
و ویژگی بارز بین افراد 100 درصد افراد موفق وجود دارد.این دو ویژگی عبارتند از :
1-تعهد خستگی ناپذیر به یادگیری و….
2-اهدافی که به طور واضح نوشته شده اند و برنامه های مشخصی برای رسیدن به آن ها وجود دارد.
قدم اول این است که شما باید برای زندگی خود یک چرایی تعیین کنید.
یعنی اینکه از خود چه می خواهید؟ یا به طور کلی چرا می خواهید زندگی کنید؟چرایی یک کار مهم تر از چگونه انجام دادن آن می باشد.
زیرا وقتی شما دلیل انجام یک کار را بدانید روش یا چگونگی انجام آن را هم می توانید به راحتی پیدا کنید.
گذشته، تحصیلات و میزان موفقیت فعلی شما اهمیتی ندارد.اگر از روش های درست هدف گذاری استفاده کنید به راحتی می توانید به موفقیت دست پیدا کنید.
خیلی از آدم ها که از هوش متوسطی برخوردار هستند بسیار موفق تر از افراد نابغه می باشند زیرا مهارت موثر هدف گذاری و نحوه ی دستیابی به آن هدف را آموخته اند.
این افراد بسیار موفق تر و ثروتمند تر از نابغه هایی هستند که نمی دانند از زندگی چه می خواهند.
اغلب مردم روی کاری که می خواهند انجام دهند یا جایی که می خواهند بروند به صورت روزانه تمرکز می کنند در صورتی که باید یک هدف مشخص در دوردست ها داشته باشند و روی آن تمرکز کنند تا با سریع ترین و مستقیم ترین حالت ممکن به سوی آن حرکت کنند.
مهم ترین مهارت برای رسیدن به موفقیت یاد گرفتن هدف گذاری می باشد.
بدون هدف زندگی شما مانند قایقی است که با هر موجی که از طرف دریای زندگی به آن وارد می شود بالا پایین می رود و مدام به صخره ها که همان مشکلات زندگی میباشند برخورد می کند
اما اگر هدف های مشخص و معینی داشته باشید قایق زندگی شما بسیار تند رو می شود و در مسیری مشخص و صاف مستقیما و با سرعتی عالی به سمت آن هدف ها حرکت می کند.
قدرت چرایی زندگی
قدرت چرایی زندگی انسان همان خواسته های او می باشد.این قدرت چرایی است که انگیزه های درون یک انسان را برای وظایف خسته کننده و پر دردسر زندگی را زنده نگه می دارد.
بدون قدرت چرایی تمام راه هایی را که برای زندگی بهتر جست و جو می کنید از دست خواهید داد.
در واقع اگر خواسته های شما به اندازه ی کافی نباشند صبر وتحمل خود را از دست می دهید و مثل انسان های دیگر زود تسلیم و ناامید خواهید شد همچنین مسیر زندگی شما هم به یک مسیر یکنواخت تبدیل خواهد شد.
نکته ی مهمی که باید در نظر بگیرید این است که باید برای چرایی خود دلیل موجه داشته باشید تا بتوانید آن چرایی را به چگونگی تبدیل کنید.یعنی اینکه باید دلیل موجهی برا ی خواسته هایتان داشته باشید تا یتوانید آن ها را عملی کنید.
کسی که چرایی برای زندگی اش داشته باشد می تواند با هر چگونگی بسازد.
قدم دوم این است که از زندگی درس بگیرید.
باید از موفقیت ها و شکست هایی که درگذشته برایتان اتفاق افتاده است درس بگیرید.
اگر این کار را انجام ندهید اتفاقات گذشته به یک نحو دیگر یا به دست شخصی یا چیزی دیگر باز هم در آینده برایتان تکرار می شود.پنج دلیل برای اینکه اغلب هدف گذاری ها بی نتیجه می مانند وجود دارد.
1-لیست آرزوها
اکثر مردم انتظار دارند وقتی آرزوهایشان را می نویسند و به در یخچال می چسبانند تا سال دیگر این آرزوها بدون هیچ حرکتی از طرف خودشان به واقعیت تبدیل شود.
2-اهداف باید روشن و واضح باشند.
اهداف باید بسیار روشن مانند یک کریستال باشند تا بتوانید به مغزتان دستور دهید تا آن ها را ببیند و ترسیم کند آن چیزی را که شما در دنیای بیرون به عنوان هدف در نظر گرفته اید.
3-اهدافتان فقط در حد حرف نباید باشد.
وقتی شما اعلام می کنید که هدفی را در نظر دارید این تازه شروع کار است و باید نقشه ی رسیدن به آن چیزی را که در ذهن خود تصور می کنید ترسیم کنید.
4-کنترل خود
شما باید در راه رسیدن به اهدافتان قدرت کنترل خود را داشته باشید تا بتوانید در مسیر نامعلومی که قدم گذاشته اید حرکت کنید.
5-کمبود یا نبود نیروی کمکی
بهتر است که وقتی در مسیر رسیدن به اهدافتان قدم بر می دارید از افرادی که در این باره تجربه دارند کمک بگیرید و همچنین قبل از اینکه به سوی سال آینده حرکت کنید گذشته ی خود را در نظر بگیرید و ببینید عملکردتان چگونه بوده است این گونه می توانید در مسیر خود بهتر عمل کنید.
در این مسیر خیلی مهم است که درسهای زندگی را سریع یاد بگیرد و اگر نه شما محکوم می شوید به تکرار آن ها.یک استراتژی در این باره وجود دارد به نام ( برنامه ریزی،انجام،بازبینی،ارتقا).
این استراتژی به این صورت است که :در ابتدا برای هدف های خود برنامه ریزی می کنید.
در قدم دوم اقدام به انجام دادن آن می کنید سپس عملکرد خود را مورد بازبینی قرار می دهید و ببرسی می کنید که تا لان چقدر دستاورد داشته اید و در آخر سعی میکنید دستاورد های خود را ارتقا دهید.
یک پیشنهاد:
وقتی می خواهید دستاورد های خود را بررسی کنید و ببینید پیشرفتی داشته اید یا نه می توانید عکس ها و اطلاعات مربوط به هدف و کارتان را از سال قبل نگه دارید چون باعث می شود کارهایی را که قبلا انجام داده اید بهتر به خاطر آورید و راحت تر بازبینی انجام دهید.
قدم سوم از پایه های هدف گذاری و موفقیت این است که باید شکرگزار باشید.
شکرگزاری تنها حسی است که می تواند روی زندگی روزمره ی شما تغییرات عظمی را اجرا کند.
ذات آدمی را نمی توان تغییر داد.ما همیشه در اعماق ذهنمان افکار و احساسات منفی وجود دارد.
تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که آن ها را به سوی پیشرفت هایمان هدایت کنیم.
با انجام شکرگزاری ذهن شما همیشه روی انرژی های مثبت تنظیم میشود و می توانید تجربه هایی سرشار از عشق، لذت و موفقیت داشته باشید.
حس مداوم شکرگزاری سه نتیجه را به همراه خود دارد:
1-سلامتی
شکرگزاری مداوم باعث می شود که عملکرد بیرونی انسان ها نسبت به جامعه و افراد اطرافشان بهتر شود.به این ترتیب حس هایی مث :استرسد،اضطراب، ترس و نگرانی از بین می روند.در واقع بیماری هایی مانند فشار خون بالا، افسردگی و …را کم می کند.پس شکرگزاری ایمنی بدن را بالا می برد و طول عمر را افزایش می دهد.
2- روابط
شکرگزاری باعث می شود در روابط خود چه با همسر چه با دیگر افراد اطرافتان بهتر برخورد کنید و همیشه نکات مثبت را در نظر بگیرید نه اختلافات نظراتتان را در این صورت حتی اگر ناراحتی یا مسئله ای هم پیش بیاید به راحتی می توانید آن را حل کنید.
3-ثروت
وقتی شما شکرگزاری انجام می دهید تمرکز شما روی فراوانی هایی که وجود دارد جمع می شود.
در این صورت موقعیت های چشمگیری برایتان به وجود می آید و رفتار و طرز صحبت کردن شما با دیگران تغییر می کند.
اینگونه است که شکر گزاری باعث ثروتمند شدن شما می شود.
یادتان باشد که شکرگزاری را فقط محدود به کلمات نکنید بلکه باید آن را به طور کامل در زندگی خود حس کنید.
سعی کنید همیشه و با هر نگرشی به زندگی خود پایبند باشید و بخشی از مغزتان را برای خلاقیت های درونی خودتان قرار دهید و آن وقت خواهید دید که چگونه پیشرفت خواهید کرد.