گزارش جلسه چهارم مدرسان ثروت آفرین۳
به نام ماناترین وجود (مدرسان ثروت آفرین۳)
امروز جمعه سی و یکم مرداد ماه چهارمین جلسه مدرسان ثروت آفرین
و امروز کلاس راس ساعت 9 صبح شروع می شود.
آقای معین دوساعت قبل از شروع کلاس در مجموعه حاضر شدند و درحال تمرین پایانی هستند.
حضور مدرسان ثروت آفرین نیم ساعت قبل از شروع کلاس پررنگ و پررنگ تر می شود.
جزوه ها آماده، محیط عطر آگین و نسیم خوب تابستانی از پنجره، حس خوب این فضا را دو چندان کرده است
همه پر انرژی وارد کلاس می شوند.
به نام رب العالمین به نام کسی که هست غفورالرحیم
گام صفرم هر کاری… شکر گزاری
بعد از شکر گزاری مرور و یاد آوری داشتیم نسبت به مباحث روز گذشته
و بعد، ادامه مباحث دیروز که به دلیل اتمام وقت به امروز موکول شد.
پذیرش خویش و احساس ارزشمندی
در این قسمت خودمان را توسط آزمون هایی ارزیابی کردیم که ببینیم چقدر عزت نفس داریم
این سوالات فقط جنبه ی ارزیابی خودمان را داشت.
بعد از پاسخگویی به این سوالات به یک خود شناسی تقریبی درباره عزت نفس خودمان رسیدیم.
و دانستیم حس ارزشمندی چیست.
حس ازشمندی یعنی من هر آنچه را هستم می پذیرم.
بعد از مطالب حس ارزشمندی رسیدیم به بحث تغذیه که برای ارائه ی خوب بسیار مفید است.
و باید ها و نباید ها برای مصرف خوراکی ها
یک سخنران و مدرس حرفه ای باید به خودش و تغذیه اش اهمیت دهد.
وقتی به خودش اهمیت دهد و به خودش ارزش اضافه کند،
مخاطبین هم به فرد اهمیت می دهند و ارزش اضافه می کنند.
ساعت تقریبا نزدیک 10/30 بود و مطالبی که از جلسه ی قبل مانده بود تمام شد
و موقع یک آنتراک کوچک
بعد از کمی استراحت پرقدرت به کلاس برگشتیم
و مطالب درس جلسه چهارم شروع شد:
البته آموزش این جلسه کمی متفاوت بود چون بخشی از این آموزش ها توسط استاد حرفه ای دیگر سرکار خانم عبدالهی بود.
با موضوع شخصیت شناسی به روش mbti
موضوعی جالب و مفید!
به امید خدای مهربان
سلام من اعظم عبدالهی هستم
مدرس شخصیت شناسی و مهارت های تند خوانی و نویسنده کتاب با اشتیاق زندگی کنید.
در ابتدا با تاریخچه شخصیت شناسی mbti آشنا شدیم.
اینکه اصلا چرا باید شخصیت خود را بشناسیم؟
برای اینکه ارتباط بهتر با خود را داشته باشیم.
ارتباط بهتر با دیگران داشته باشیم.
و ارتقای شخصیت و رشد فردی.
لبخند روی چهره ی مدرسین، اشتیاق به یادگیری شخصیت شناسی را نمایان می کرد.
خانم عبدالهی گفتند اسم خودتان را روی کاغذ بنویسید.
و بعد با دست مخالف بنویسید.
همه ی ما یک شخصیت قالب داریم که با آن راحت تر هستیم.
شخصیت انسان ها هم مثل دست چپ و راست است .
درست است که میتوانیم با دست مخالف بنویسیم.
ولی با دست موافق راحت تر هستیم .
بنابراین ما با شخصیت اصلی خودمان راحت تر هستیم.
حال با مبنای تیپ های شخصیتی آشنا شدیم .
وقتی که از خصوصیات افراد درونگرا و برونگرا می گفتند،
از چهره ی افراد و زبان بدنشان می شد متوجه شد که هر کس چه تیپ شخصیتی دارد
این جلسه آموزش با طعم لذت بود .
چون خنده ی بچه ها لحظه ای قطع نمی شد.
با وجود چند نفر برونگرا در کلاس انرژی کلاس بیشتر و بیشتر می شد.
حرف هایی که خانم عبدالهی می گفتند، درک عظمت خدا را برایمان میسر تر می کرد.
چون خودشناسی مقدمه ی خداشناسی است.
با شناخت تیپ های شخصیتی هم کلاسی هایمان،باعث می شد بهتر و راحت تر بتوانیم باهم ارتباط بر قرار کنیم.
و علاوه بر رشد خودمان به رشد اطرافیانمان کمک کنیم و همین امر، از خیلی از ناراحتی ها و کدورت ها جلوگیری می کند.
در این بین افرادی هم بودند مثل خودم که به سختی توانستیم تیپ شخصیتی خود را بشناسیم.
چون در این زمینه خود را ارتقاء داده بودیم.
مباحث این جلسه همه را به فکر فرو برده بود .
چون با درک خودمان درک جهان هستی برایمان آسان تر شده بود.
حالا که با شخصیت خود بیشتر آشنا شده بودیم زمان آن بود که شخصیت خود را باز نویسی کنیم.
که این فیلم به ما بیشتر کمک کرد. پیشنهاد میکنم شما هم این فیلم را که به تدریس استاد معین است را ببینید.
با گفتن جمله ی آقای معین : دوستان از این قسمت سوالی ندارید؟
اگر سوالی ندارید بفرمایید استراحت و ناهار.
تا بچه ها آمدند آبی به دست و صورت خود بزنند،
من و خانم عبدالهی برای گرفتن ناهار به بیرون رفتیم.
و دست پر به دفتر برگشتیم.
و طبق درخواست دوستان استادی که درخواست خورشت نذری کرده بودند عمل کردیم
البته نه با غذای نذری!
هر چند که طعم قرمه سبزی این دفعه دست کمی از غذای نذری نداشت.
موقع ناهار فرصت خوبی بود تا با اساتید آینده، درباره کار و اهدافشان صحبت کنیم
هرکس برای خودش کسی را می شناخت که از آن الگو می گرفت
از تیپ شخصیتی شان می شد متوجه شد که از چه اساتیدی الگو می گیرند.
و من پیش خودم حدسیاتی زده بودم.
مثلا فردی که هدفش تدریس قانون جذب بود، استادش آقای حسین عباس منش
دیگری آقای پیام بهرام پور
یکی آقای باب پراکتر
یکی آقای مهدی صادقلو
یکی پریسا نصری
و…
جالب بود…
بعد از استراحت و ناهار باز برگشتیم به کلاس
از مباحث قبلی سوالی نیست؟
اگر سوالی نیست مرور یاد آوری داشته باشیم نسبت به مباحث کلاس
بعد از مرور و یاد آوری
شروع کارمان، با اینستاگرام شروع شد.
که اصول مقدماتی اینستاگرام را فرا گرفتیم .
با توجه به مباحث تولید محتوا برای ایستاگرام، فیلمی از خودشان به نمایش گذاشتند .
فیلمی خنده دار که هم جنبه ی آموزشی داشت و هم جنبه ی طنز
و تکلیف این هفته مشخص شد .
با توجه به مطالبی که یاد گرفتیم در زمینه پست گذاری، هر روز پست آموزشی در اینستاگرام خود قرار دهیم.
فقط باید حواسمان به تله ی اتلاف وقت باشد
و آقای معین مثال جالبی زدند:
وب گردی یا ول گردی؟!
بعد از گفتن این جمله شنیدن تجربه های پند آموز اساتید خالی از لطف نبود
و این کار تعامل بچه ها را در کلاس بیشتر می کرد.
وقتی تعامل بچه باهم بیشتر شود، اعتماد به نفسشان در صحبت بیشتر می شود.
و این ها یکی از اصولی است که آقای معین در کلاس های آموزش سخنرانی و فن بیان خود بیان می کنند.
و نکته ی جالب تر این جااست، با این که من کلاس های سخنرانی و فن بیان آقای معین را شرکت کردم
ولی با این حال این نکات چقدر برایم مفید و آموزنده است.
با این که آقای معین با مدیریت زمان مباحثی که از روز قبل باقی مانده بود به اتمام رسانده بودند ولی بچه ها دلشان نمی خواست کلاس تمام شود.
ساعت تقریبا از 3 گذشته و کم کم کلاس بعدی آقای معین شروع می شود ولی گویا هیچکس قصد رفتن ندارد.
با گفتن جمله ی پایانی آقای معین این کلاس هم سرشار از موفقیت به پایان می رسد.
با بیان خوش جاودان و ثروت آفرین باشید.